کارینکارین، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

نی نی جون

کارین جونم سه ماه شدنت مبارک عسلم

دختر گلم الان که دارم اینو واست مینویسم سه چهار روزی از سه ماهگیت گذشته.آخه خیلی کار داشتیم .عروسی خاله لیلا بود، تولد نیکان بود شمام  که ماشالا سیرمونی نداری.دخترم تازه افتادی به خنده و دل منو بابایی رو بردی.تازه همش دوست داری باهات حرف بزنن وای به روزی که به یکی نگاه کنی و حواسش بهت نباشه دیگه هیچی خونه رو میزاری رو سرت ... چند تا از عکسای جدیدتو میذارم خوشگل منو باباش
9 آبان 1393

کارین جونم دو ماه شدنت مبارک

سلام عسلک مامان. خوبی نفسم؟عزیزدلم دختر نازنینم دو ماهه شدنت مبارک مامانم.دخترکم شنبه با بابایی رفتیم واکسنتو زدیم چون از قبل بهت استامینفون داده بودیم زیاد گریه نکردی و اومدیم خونه کلی واسمون حرف زدی و خندیدی منو بابایی خوشحال که حال دخترمون خوبه شروع کردیم به گرفتن فیلمو عکس از دختری. مامانجونم یک ساعت که گذشت دادو فریادت تمام خونه رو پر کرده بود قربونت بشم چنان گریه میکردی که از ترس داشتیم میمردیم شما فریاد میزدی و منم گریه میکردمو طفلی بابایی شمارو بغل کرده بودو نمیدونست چه کارکنه خلاصه اصلا نفهمیدیم چه طور لباسامونو پوشیدیمو رفتیم خونه مامانجون تو راه دختر نازم شیر خوردو خوابیدو ما خوشحال که گریه هات تموم شده اما هنوز نرفتیم تو خونه که ...
8 مهر 1393

اولین مسافرت کارین

سلام دختر قشنگم مامانی نازنینم میدونم که خوبی چون تو بغلم خوابیدی.فرشته کوچولو من هفته قبل وقتی شما 45 روزه بودی یه مسافرت سه روزه با مامانجون و باباجونو خاله جونا رفتیم که شما توی ماشین عالیییییییییییی بودی.از وقتی سوار ماشین میشدیم میخوابیدی تا پیاده میشدیم.ولی وقتی پیاده میشدیم دخترم جبران خواباتو میکردیو تادلت میخواست اذیت میکردی البته مسافرت خوبی بود و خوش گذشت.دوست دارم مامانی بوسسسسسسسسسسسس. ...
28 شهريور 1393

کارین جونم یک ماه شدنت مبارک

سلام پرنسس مامان.دختر نازنینم امروز یک ماهه شدی.یه ماهه که اومدی پیش ما.مامانی اصلا باورم نمیشه که شما مال خودمی خود خودم دختر منی.کارین جونم غاشقتم مامان.با اینکه خیلی بهم سخت میگذره و تنهایی از پس همه کارات بر نمیام اما بازم راضیم و همچنهن عاشقتم.فرشته کوچولو من بابایی خیلی به من کمک میکنه و البته به شما رسیدگی.وقتی بابا میاد من میتونم یکم استراحت کنم پس از طرف دوتامون میگم مرسی بابا امین دوست داریم بووووووووووووووووس.خدایا ازت ممنونم که دوتا بهونه خوب و نازنین واسه زندگی به من دادی.دوستون دارم عاشقتونم امین و کارین نازنینم.
5 شهريور 1393

تولد کارین

دختر عزیزم امروز18روزه شدی و من الان وقت کردم خاطرات تولدتو بنویسم.مامانی یکشنبه 5مردادصبح رفتم خونه مامانجون واسه احتیاط تمام مدارک پزشکیمم همراهم بود.خلاصه دخترم حال مامان خوب خوب بود تا اینکه آخر شب وقتی میخواستیم بخوابیم احساس کردم خیس شدم ازاونجایی که این اتفاق زیاد واسم پیش اومده بود جدی نگرفتمو گفتم با استراحت خوب میشه خلاصه خوابیدیم صبح که پاشدم دیدم بهتر که نشدم خیلی هم شدیدتر شده.بابا امین گفت بریم دکتر اما من گفتم چیز مهمی نیست بابایی شما برو سر کار من با باباجون میرم سونو ببینم چیز مهمی هست یانه.مامانی شب قبل شام نخورده بودمو صبحم صبحانه نخوردم رفتیم سونو اما همه جا شلوغ بود یهو احساس کردم دلم درد میکنه نمیدونی چقد ترسیدم به بابا...
24 مرداد 1393

تولد ناگهانی

سلام دختر نازنینم مامانی الان دیگه  هستی و میدونم خوبی مامانی امروز هفت روز از دنیا اومدنت میگذره .یه تولد ناگهانی و غیر منتظره بعدا واست توضیح میدم چون الان شما نمیذاری هیچ کاری بکنم.دوست دارم بوس
13 مرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی جون می باشد