هفته سیزدهم
کوچولوی قشنگم دیروز وقت دکتر داشتم با بابایی رفتیم دکتر هوا خیلی سرد بود دکترم خیلی شلوغ بود خیلی خسته شدم اما وقتی رفتم پیش دکتر یه اتفاق خوب افتاد عزیزکم موقع سونو دیدمت چقد بزرگ شدی فرشته من وای اینقد دستای کوچولوتو تکون میدادی نمیدونی چه احساس خوبی داشتم از دیدنت از اینکه یه موجود نازنین تو وجودم داره رشد میکنه.عزیزم دوست دارم امیدوارم زودتر بیای پیشم.بوووووووووووس
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی