درد دل بابا
دختر نازم عسل بابا زندگی بابا کارین جونم خواستم یکم باهات حرف بزنم .بگم که مامان نازی داری من عاشقشم دوسش دارم عزیزم الان که هفت ماهگی تو گذروندی داری روز به روز بزرگ ترو قشنگ تر میشی ولی عشقم تو ای هفت ماه نذاشتی مامان جونت یه شب راحت بخوابه تا صبح شیر میخوری البته به بابات رفتی عشقم: شکمو گلم اینا رو نگفتم که ناراحتت کنم گفتم وقتی یه روز این مطلبو میخونی وقتی بزرگ شدی یو رو پای خودت واستادی بدونی که یه مامان داری که عاشقته و خیلی دوست داره مامانت هر شب تا صبح بهت شیر داده تا بزرگ شی و تا صبح از درد کتفش خوابش نبرده پس گلم قدرشو بدون دوسش داشته باش و تو پیری دستشو بگیر هر دوتونو دوست دارم عاشقتونم از ...
نویسنده :
منو باباش
6:29